تداخل مرز واقعی و مجازی

هفت سال با هم بودن

در همه حال

در دانشگاه

در دانشگاه محل کار تا دم در خونه

در مسافرت

در مطب دکتر

در کتابخونه

در آموزشگاه

درمدرسه

شب ها تا دیر وقت

از تک زدن ها

همه ی اینها بصورت مجازی بوده

ولی وجود داشته

وقتی که پریا تنها از طریق تایپ کردن متوجه اوضاع و احوال دلم و حالت صورت ام میشه

آیا بازهم میشه گفت مجازیه

وقتی که هر لحظه به یادش هستم

آیا باز هم میشه گفت مجازیه

وقتی از تمام رفتار روزانه ام باخبره آیا این رابطه مجازیه

آیا دل کندن راحته

اینجاست که مرزهای واقعیت و مجازی با هم تداخل پیدا می کنه

مرز ها جابجا میشه

مرزها با هم قاطی میشه

معلوم نیست چی واقعیه

چی مجازی

آره درسته تداخل مرز واقعی و مجازی رخ داده

هر چند مجازی دوست هستیم اما دوست هستیم

هر چند از طریق مجاز باهم هستیم اما آنطرف مجاز یه آدم واقعی هست

آره درسته تداخل مرز واقعی و مجازی رخ داده